Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، سید سلمان سیدافقهی امروز در دومین روز از اجلاس سه‌روزه رؤسای دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی در دانشگاه فردوسی مشهد، با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در مورد ضرورت خیزش علمی گفت: بیشترین تعداد نخبگان را در دانشگاه‌ها داریم و با این نخبگان باید در حوزه علم و نوآوری به خیزش علمی کمک کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی با طرح این سؤال که حمایت‌های بنیاد ملی نخبگان چقدر تاکنون مؤثر بوده است، گفت: می‌دانیم جریانی وجود دارد که برخی استعداد‌ها، جوانان و استادان یا تصمیم قطعی به مهاجرت دارند یا مهاجرت کرده‌اند یا در آستانه مهاجرت هستند.

آقای سیدافقهی افزود: مهاجرت به خودی خود بد نیست و گردش نخبگان همه جا وجود دارد؛ ولی اینکه فرد برنگردد خوب نیست و این باعث می‌شود حاکمیت فکر کند چطور این روند را بهبود ببخشد.

وی گفت: ما در بنیاد ملی نخبگان به چند راه حل رسیده‌ایم، یکی از این راه‌ها میان‌مدت و دو راه کوتاه‌مدت است. ابتدا باید در حوزه گفتمان‌سازی برای اجرای سند راهبردی امور نخبگان اقدامات اجرایی انجام دهیم. این سند در سال ۹۱ در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب شده است و احکام زیاد دیگری هم برای نخبگان دارد. البته بخش عمده‌ای از اثربخشی نخبگان در شرکت‌های دولتی رخ می‌دهد، اما اینکه چرا اثربخشی نخبگان در سال‌های قبل محسوس نبوده، بخشی از این امر به این دلیل است که فرهنگ حاکمیت این نبوده که حکمرانی ما حکمرانی دانش بنیان در حوزه اجرا، قانون‌گذاری و قضایی نبوده است؛ بنابراین باید با استقرار قوانین و مقرراتی این روند را اجرا کنیم.

آقای سیدافقهی تأکید کرد: سند راهبردی نخبگان مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است و اسناد شورا از جهت ضمانت اجرایی اثربخشی کمتری نسبت به اسناد مجلس شورای اسلامی دارد، بنابراین برای رفع نواقص این سند دنبال تدوین و تصویب قانون جامع حمایت از نخبگان در دولت هستیم. این قانون در حال طراحی در کمیسیون مربوطه هیئت دولت است، امیدواریم سریع‌تر به مجلس شورای اسلامی در دوره یازدهم یا مجلس آتی ارائه شود.

به گفته وی این قانون حمایت مالی، حمایت تأمین منابع و اثربخشی نخبگان را تضمین می‌کند. برای حوزه نخبگانی و نگهداشت نخبگان در کشور نیازمند قوانین و مصوباتی هستیم که آن را دنبال می‌کنیم.

آقای سیدافقهی گفت: موضوع دیگر استقرار نظام گزینش اصلح کارگزاران کشور است که آن را هم پیگیری می‌کنیم. همچنین یکی دیگر از مشکلات این است که در زیست بوم نخبگانی کمک می‌کنیم ایده به محصول تبدیل شود؛ ولی نمی‌توانیم محصول را روانه بازار کنیم. امروز بیش از ۶ هزار شرکت دانش بنیان داریم که شاید فقط ۱۰۰۰ شرکت گردش مالی بالای ۵ میلیارد تومان در سال دارند؛ باید زنجیره ارزش این شرکت‌ها را کامل کنیم.
قائم مقام بنیاد ملی نخبگان افزود: ایجاد زنجیره ارزش محصولات با ایجاد کارگزاری‌ها در بنگاه‌های بزرگ را دنبال می‌کنیم تا نخبه‌ها به مسائل مختلف کشور وصل شوند. اگر نخبه در بازاری قرار گیرد که خلق ثروت می‌کند، بیشتر احساس می‌کند در جامعه اثربخشی دارد.

وی با اشاره آغاز جذب نخبگان در دستگاه‌های اجرایی در بهمن‌ماه و ظرفیت جذب ۴هزار نفر در سال جاری گفت: این نخبگان وقتی هم جذب می‌شوند، حقوق این افراد به اندازه‌ای نیست که در برابر جذابیت‌های مهاجرت‌های خارج از کشور بیشتر باشد.

آقای سید افقهی اقدام دیگر را مشارکت دادن نخبگان در تصمیم‌سازی در حاکمیت دانست و گفت: اخیراً همایش ملی گفت‌وگوی نخبگان را با حضور وزیر کشور برگزار کردیم تا ضرورت حضور نخبگان را در کنار مسئولان کشور در سطح استان‌های کشور گفتمان‌سازی کنیم.

وی با اشاره به اجرای طرح پروژه‌های کلان پیشران آینده‌ساز در هر استان توسط نخبگان و استانداران گفت: در هر استان یک پروژه کلان راهبردی از جنس فناوری‌های پیچیده و ناظر به حل مسائل استان در هر استان تعریف می‌کنیم که موجب‌ امیدافرینی جوانان آن استان می‌شود. این امر موجب جلوگیری از مهاجرت آنها می‌شود، زیرا اث ربخشی این پروژه‌ها برای جوانان محسوس است.

منبع: خبرگزاری صدا و سیما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۰۰۲۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پشیمانم!

مهاجرت‌های ناموفق هنرمندان و سلبریتی‌ها، سابقه‌ای نسبتا طولانی دارد. در اواسط دهه نود، گروهی از هنرمندان درجه دو و سه عرصه بازیگری با هدف رشد حرفه‌ای، به کشورهای دیگر- بالاخص ترکیه - مهاجرت کردند. مهاجرت‌هایی که اغلب با شکست مواجه شد و تقریبا تمامی این افراد یا به کشور بازگشتند و یا پیشه هنری خود را به فراموشی سپردند و به زندگی در قالب یک شهروند عادی خو گرفتند.

به گزارش ایسنا، در پی انتشار مصاحبه یک شبکه فارسی زبان معاند با بازیگر ایرانی مهاجر و ابراز ندامت وی، روزنامه صبح نو در مطلبی درباره این موضوع نوشت: پس از وقایع سال ۱۴۰۱ اما گروه دیگری از هنرمندان، با تصمیماتی شتاب‌زده، مهاجرت را به مثابه یک تصمیم احساسی در دستور کار قرار دادند و اکنون پس از گذشت زمانی کوتاه، اخباری از ندامت در گفتار اغلب ایشان به گوش می‌رسد. اخیرا صحبت‌های اشکان خطیبی درباره مهاجرت، خبرساز شده که به همین بهانه، نگاهی به مسأله مهاجرت هنرمندان ایرانی داریم.

مقوله مهاجرت در ایران به یک بحران عمومی تبدیل شده است و بررسی آن، از دو منظر فردی و اجتماعی گستره وسیعی از نکات عبرت‌آموز را در بر می‌گیرد. از منظر فردی، لزوم پرهیز از نگاه فانتزی به مقوله مهاجرت، بسیار حائز اهمیت است؛ به این معنا که زندگی در خارج از مرزهای ایران، الزاما به معنای رستگاری و جهش طبقاتی نخواهد بود. رواج غرب‌زدگی در ایران، طی سال‌های اخیر به شکل‌گیری یک تصویر رؤیایی از مهاجرت دامن زده است. علاوه بر این، بخش زیادی از تجربه مهاجرت‌کنندگان هم علنی نمی‌شود و به گوش مردم نمی‌رسد. با این همه، مروری بر وضعیت هنرمندان پس از مهاجرت، برخی از زوایای پنهان این موضوع را روشن خواهد کرد.

اساسا هنرمندان، اعضای صنفی هستند که پس از مهاجرت، بیشتر از سایر مشاغل، در معرض اضمحلال قرار می‌گیرند. کار هنرمند خلق اثر هنری است و خلاقیت در بافت جامعه شکل می‌گیرد. هنرمندی که در میانسالی جامعه خود را تغییر می‌دهد، از یک سو ارتباط با فرهنگ عمومی کشور خود را از دست می‌دهد و از سوی دیگر نمی‌تواند به‌عنوان یک هنرمند خلاق در کشور مقصد پذیرفته شود. علاوه بر این، جامعه مخاطبان یک هنرمند نیز پس از مهاجرت بسیار محدودتر می‌شود و از همین رو است که اغلب هنرمندان، مدتی پس از مهاجرت، ابراز تمایل به بازگشت می‌کنند.
مورد اخیر مصاحبه اشکان خطیبی، از مهم‌ترین نمونه‌های فرجام مهاجرت‌های عجولانه هنرمندان است. محتوای این مصاحبه، چیزی شبیه به یک کمدی تلخ است. دو سال قبل، اغتشاشاتی در ایران رخ داد و گروهی از سلبریتی‌ها که فکر می‌کردند گروهی از مردم می‌توانند معادلات سیاسی و اجتماعی را، با توسل به اعمال خشونت‌آمیز، تغییر دهند، خودشان زودتر از همه، تصمیم به ترک کشوری گرفتند که می‌خواستند شرایط آن را برای زندگی بهتر از نظر خودشان فراهم کنند.. اشکان خطیبی هم با این امید که بتواند با خیال راحت و از طریق فعالیت در فضای مجازی، در آتش ناآرامی‌های داخل ایران بدمد، حالا خودش را در بن‌بستی گرفتار می‌بیند که حتی ممکن بوده از کشوری که در آن ساکن است هم دیپورت شود. خطیبی در میانه‌های حرف‌هایش، تلویحا می‌پذیرد که تحت تاثیر جنگ‌های روانی قرار گرفته و شاید بهتر بود برای مهاجرت و حضور در برخی جمع‌های خارج از کشور، قدری بیشتر خویشتنداری می‌کرد. مروری بر صحبت‌های این بازیگر نشان می‌دهد که وی روزگار خوبی را سپری نمی‌کند و این در حالی است که خطیبی در ایران، علاوه بر بازیگری و اجرا، مسئولیت‌های فرهنگی و مدیریتی را هم بر عهده داشت که خودش آن‌ها را، با لحنی حسرت‌بار، مرور می‌کند. 
جمله مهم اشکان خطیبی در این مصاحبه این است: «خودم پشت پا زدم به همه چیز». همین جمله، به وضوح ندامت و پشیمانی را در کلام این بازیگر را هویدا می‌کند.
مهم‌تر از به خطر افتادن موقعیت شغلی و وضعیت اقتصادی هنرمندان پس از مهاجرت، به خطر افتادن سلامت روانی ایشان است. هنرمندی که یک جامعه بزرگ چند ۱۰ میلیونی از مخاطبان و چرخه ارتباطات چند ۱۰ هزار نفری هم‌صنفان خود را با جامعه‌ای بسیار محدود تاخت می‌زند، قبل از هر چیز، درگیر نوعی بحران عدم توجه و به دنبال آن بروز نشانه‌های افسردگی می‌شود؛ چیزی که در لحن اشکان خطیبی هم کاملا هویداست، هرچند که او هنوز هم سعی دارد وضعیت را به شکلی دوپهلو توجیه و خودش را قربانی یک شرایط ناخواسته معرفی کند.
خبرهایی که از وضعیت ارژنگ امیرفضلی، دیگر بازیگر مهاجرت کرده مخابره می‌شود نیز حاکی از چیزی بهتر از این نیست. ریحانه پارسا، حمید فرخ‌نژاد، مزدک میرزایی، مهناز افشار، برزو ارجمند، احسان کرمی و تعداد دیگری از هنرمندان و سلبریتی‌هایی که مهاجرت کرده‌اند هم به هر بهانه‌ای، درباره آنچه با مهاجرتشان از دست داده‌اند، حرف می‌زنند و آرزو می‌کنند که بتوانند به کشور بازگردند. کیست که نداند امثال فرخ‌نژاد و افشار، وقتی که در ایران بودند، تا چه حد می‌توانستند از مواهب توجه عمومی بهره‌مند باشند. حمید فرخ‌نژاد در مصاحبه‌ای به صراحت اعلام کرد که قبل از مهاجرت برنامه کاری‌اش تا یک سال آینده بسته شده بوده؛ اما در این مدتی که از مهاجرتش می‌گذرد، حتی امکان بازی در یک نقش فرعی سینمایی را هم به دست نیاورده است. مهناز افشار نیز که در ایران جز به بازی در نقش اول راضی نمی‌شد، تقریبا بازیگری را به دست فراموشی سپرده است. این وضعیت، حتی شامل حال خوانندگان و هنرمندانی که دهه‌ها از مهاجرتشان می‌گذرد نیز می‌شود. مروری بر واکنش‌های خواننده‌های لس‌آنجلسی، حسرت کار کردن در ایران را بازنمایی می‌کند و تقریبا هیچ‌یک از ایشان، نسبت به بازگشت به کشور، چیزی جز اشتیاق از خود نشان نمی‌دهند. وضعیت پیش آمده برای هنرمندانی که با خراب کردن پل‌های پشت سرشان، مسیر بهشت خیالی غرب را در پیش گرفتند، می‌تواند چراغ راهی برای سایر هنرمندان باشد تا فراموش نکنند که تمام هویت ایشان در گرو توجه جامعه کثیر مخاطبان ایرانی و امکان کار کردن در داخل مرزهای این کشور است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • کارگر باید لذت آسایش و رفاه را در کنار اعضای خانواده تجربه کند/ ضرورت نهادینه شدن «فرهنگ کار» در جامعه
  • ضرورت مشارکت همه جانبه متولیان عفاف و حجاب در جامعه
  • پشیمانم!
  • چگونگی مردمی‌سازی توسعه بالادست صنعت نفت و گاز با توان بخش خصوصی و سرمایه‌های خرد مردمی
  • رتبه برتر معاونت مشارکت های مردمی اداره کل نوسازی مدارس خوزستان در کشور
  • هروی: حاکمیت باید در انتخابات ۱۴۰۴ اندکی نرمش نشان دهد /برای حل مشکلات اقتصادی، درهای کشور برای تعامل با بیرون باز شود
  • چرایی ایجاد دفتر «فراجا» در بنیاد ملی نخبگان/۲ بال علم و فتاوری «وعده صادق»
  • در قم مطرح شد: ضرورت توجه به عوامل کاهش‌دهنده جمعیت
  • سپردن امور به دست مردم افتخار انقلاب اسلامی است
  • توسعه کشور و مردمی سازی صنعت نفت و گاز بدون نیاز به مدیریت و بودجه دولت